از رنج های بی‌خودی که..

خیلی وقت‌ها آدم به جای حل کردن یه مسئله غصه خوردن برای آن مسئله را انتخاب میکند. مثل ف که دو ماه تابستان عذاب کشید و بالاخره چند شب پیش  حرفش را زد! درست است که وقتی حرف میزد به صفحه تلویزیون نگاه میکرد نه به صورت فرد مقابل اما حرفش را گفت و ناگهان دید اشتباه میکرده و نه از مخالفت خبری است و نه از صدای بلند و نه از هیچی جز موافقت و ملاطفت. ف خوشحال شد و تصمیم گرفت مسئولیت خواسته‌هایش را قبول کند دنبال آنها برود و از این به بعد تن به هیچ رنج الکی‌ای ندهد.

۰ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان