رچند داستان ارام

تمام روز بارون بارید و تمام روز گوشی م خاموش بود. بعد روزهایی که با اومدن هر پیام، دعا دعا میکردم تبلیغ باشه لازم بود آرامش بگیرم. ابی گوش دادم. لباسهای دانشگاه را مرتب کردم. از رویشان لکه های فشفشه تولد قبل عید را پاک کردم. سالاد درست کردم. مراقب ن کوچولو بودم. سرمو تو حیاط رو به آسمون گرفتم. تو خونه هر چی بود و نبودو خوردم و رمان خوندم و درس! بیشتر از روزهای قبل. یک بوکمارک هم درست کردم که بین صفحات کتابام بذارم. قشنگ شد. 

۱ ۴
نـــامـــیـــرا ‌‌‌‌‌‌‌
۱۵ فروردين ۰۱:۱۲
این روزهاخیلی قشنگن.روزهایی که فارغ ازهمه چیز باشی و فقط خوش باشی

پاسخ :

بنظرم یا آدم همه ی روزا از همه چیز فارعه یا هیچ روزی نیست! ولی نظر چرندیه! ممنون..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان