روز ۲۲م قرنطینه

صبح هوا خوب و بهاری و خنک و َشبیه اسفند بود.

شب به یاد عمه هاجر، فکر کردن به جزییات او. شال بزرگ ترکمن، النگوهای پهن طلایی کمرنگ، نحوه‌ی بغل گرفتنش موقع روبوسی، یک ماه زندگی با او در خانه‌مان، صدایش، ترکی صحبت کردنش، پاکتهای سیگارش، خانه اش، شماره‌ی تلفنش، درد‌هایی که کمتر کسی می‌فهمید.

۵ ۴
زندگی رویایی
۱۱ فروردين ۲۳:۵۶

 سلام و تبریک سال نو

 

بسیار عالی لطفا از وبلاگ دیدن کرده و دنبال کنید

 

 

la_adri 100
۰۱ خرداد ۲۳:۳۹

امروز روز 86 ام قرنطینه است اگه اشتباه نکنم، اما از روز 22 ام به بعد ننوشتی دیگه!

 

? Are you ok 

:(

پاسخ :

اره اره خوبم
ممنونم از پیامت
تو چطوری؟
la_adri 100
۰۴ خرداد ۰۱:۰۵

خیلی هم عالی :)

خواهش میکنم 

منم خوبم :)

پاسخ :

خداروشکر
سلامت باشی
صدرا ارجمند
۲۰ خرداد ۱۸:۴۶

خوبی؟

خیلی وقته پست جدید نذاشتی!

پاسخ :

میخواستم دوباره کامنت بزارم بگم شعر شبه. همیشه هم شب میمونه ولی that's ok.

مرسی از احوال‌پرسی، حالم بهتره. خوب نبودم یه چیزایی ناراحتم میکرد‌ که گیجم هم کرده بود.
لادن --
۲۳ آذر ۱۴:۴۲

سلام دوست عزیز

امیدوارم خوب باشی 

از آخرین پستت خیلی وقت می‌گذره. یه خبری از خودت به ما بده :)

پاسخ :

سلام و خیلی ممنون

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان