فراکنده🌌

نمیدونم چی بگم!!

هی فکر میکنم خیلی خوشگلم!!! بعد به آدمهای دیگه نگاه میکنم میبینم همه زیبان واقعن

 اگه برن به خودشون نگاه کنن و

اگه برن فقط به خودشون فکر کنن!!!

به هر نوع سطحی که مثل اینه بتونه نور رو بازتاب کنه نگاه میکنم :))) کم پیش میاد آینه ای رو از دست بدم!

ولی جدی خسته شدم.. با اینکه ته دلم خوشحالم که چند وقته بیشتر به ظاهرم اهمیت میدم و آراسته‌ترم ولی دیگه حوصلمو سر برده

من خودمم زشت و زیبا یا هرچه

Keep calm and study in a way no creature has ever experienced! :|

منو به حال من رها نکن

اونی که چندین سال شاید پنج سال! وبلاگشو میخوندم ازدواج کرد

خب این به من چه ربطی دارد؟ یقیینا هیچی.

 عروسی خواهرم آنقدر حس عجیب نداشتم که امروز اینجا دارم

ف تنها این بهار را به

درس

باخ

و قدم زدن.

ف موجودی که هزاران کار  رو سرش ریخته است

 سعی میکند به همه‌ی آنها برسد

 باید بتواند

یک جای کتاب جزء و کل نوشته است: شما علم‌پرست‌ها...

من به خودم گرفتم!

چه خوب بودم سر کلاس ریاضی ِتو خواب

ف مادر همه‌ی پیچوندن قرارها مهمانی‌ها تولدها

صبح برعکس،  کلاسی که اکثر اوقات نمیفهمیدمو گوش دادم و خوشم اومد! میدونستم باحاله ولی نخونده بودم

تا حالا. یعنی نخوندم تا حالا!!

بعد کلاس نزدیک تریا پ رو دیدم، با هم نقشه کشیدیم امتحان فردارو کنسل کنیم

حالا از اون موقع تا الان تو گروه تلگرام کلاس بحثه!

امروز همش درگیر آزمایشگاهو همین کنسلی بودیم و واقعا وقتم رفت

و تباه شد

غیر از این که خدا منو ببخشه واقعا، دیگه نمیخوام جزو این آدما باشم! هیچ آدمی اینطوری جای بهتری نرفته از هیچ نظری!

تازه از اصرار کردن به راضی شدن همه بچه‌ها واسه کنسلی متنفرم!!! تو خونم نیست! که نیست ! اذیت میشم

خلاصه اینکه الهی آن ده که آن به :|