تا باد چنین باداآ

این قسمت از شهریور که آدم توی کیف نو اش را برای اولین بار میچیند

۱ ۰

ف وسط فیلم عروسی افراد ناشناس

خواب دیدم وسط خیابون سرم تو موبایله !! و هیچ حواسم به ماشینا نیست بعد یهو سرمو بلند میکنم میبینم یه ماشین عروس با کلی آدم و دسته گل از روبه روم  میاد جلو خیلی قشنگ و خوشحال، ولی پشت سر فیلمبردار میاد کلییی ناراحت میشه که چرا اومدی وسط! تو از کجا پیدات شد فیلمو گند زدی همه چیز خوب بودو فیلان.. _-_

۰ ۰

حرف۲۲۲

ف که این روزها خرید هایش را کرده است و خوش خلق مینماید،  نزدیک سحر از خواب برمیخیزد و چون روحی سرگردان میماند.. ف که انبوه اسباب اتاقش را به گوشه ای رانده و تخت بزرگ چوبی آبا اجدادی را بر پا کرده و کتاب ها را زیر آن قرار داده و خود روی آن نشسته است.. به میهمانی میرورد از مهمان ها پذیرایی میکند ابروهایش را مرتب میکند،  رمان میخواند، قرص ویتامین د میخورد، اینستا را چک میکند.. درس میخواند،  فکر میکند، صدای گریه ح در گوشش میپیچد.

۱ ۰

حرف۲۲۱

دوست داشتم مهر ماه به بازارچه خیریه ای که پ عضوش بود بروم..
مانتوهای انارگل ببینم و آدم های خوب را...
حالا تا آبها از آسیاب نیفتد از بازارچه ای خبری نیست... تشخیص داده اند فضای دختر و پسری موجود در این گروه ها وضع شهر را بهم ریخته..!
۰ ۰

حرف۲۲۰

امان از اضطراب شب و لاقیدی روز

۰ ۰

حرف۲۱۹

چن روزیه تعطیلات تموم شده و من به روی خودم هم نمیارم و سعی میکنم تابستونو با هر زحمتی ادامه بدم.. تابستونی که همش به خونه و خونه گذشت.. بهترین اتفاقش به دنیا اومدن ح و به طور شخصی تر به انجام رساندن چندین کار به طور همزمان و روزانه بود تا اینکه هم شان تکرار و عادت شوند.
روزهایش تبدیل به یکی از دوران های خوب زندگیم شد.
عمیقا خداروشکر


حالا دیگر باید دستانم را دراز کنم  به سوی پاییز،  به سوی یک فصل دیگر و به سوی اتفاقات خوب تر.
خدایا به امید تو

May the next few months of your life be a period of magnificent
.Transformations
۰ ۰

حرف۲۱۸

- دوست داری در آینده چه کاره بشی؟

- دکتر

- دکتر جه کار میکنه؟

- میبینه


◀◀اگر سوال بعدی رو نمپرسیدم نمیفهمیدم منظورش دیدن گلو و چشم و ایناس..


◀◀یاد کتاب کلمات افتادم.. اونجاییش که الان حوصله ندارم بنویسم....

۱ ۰

حرف۲۱۷

لا به لای قفسه های کتابخونه، به یمن تلگرام فهمیدم کلاس تشکیل شده و استاد آمده. همه میپرسیدن کدوم بچه ای پا شده رفته کلاس را تشکیل داده؟ همه به روی خودشان نمیاوردن. آخر هم معلوم نشد ما باید از چه کسی متنفر بشویم. اما خیلیا گفتن فردا حتما خودشان را به کلاس بعدی میرسانند.. خوابگاهی ها هم تقاضای فرصت برای رسیدن داشتن و اینکه نرید تا ما هم خودمونو برسونیم.. و  مثل همیشه کاملا فراموش شد خواست جمع چی بود و  قرار بود کلاسها دو هفته بعد تشکیل شود..
۱ ۱

حرف216

- چه رنگیو از همه بیشتر دوست داری؟

- برای چی؟

- :||

  مثلا برای لباس..

- الان لباس نمیخوام..برای تولدام لباس میگیرن.

۰ ۰

Today's photo gallery**(

وضعیت قبولی در کورس زبان انگلیسی دانشگاه، آخرین قفسه کتابخانه و آناتومی گری، ض با لبخند با عروسکهای خودش ومن، بار دیگر ضاد با لبخند و عین همان قبلی اما در چند ثانبه بعدتر، ابر ابر ابر ابر ابر ..و ابر.


عکسهای امروز در گالری تلفن همرام.

۰ ۰
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان