291th

در یک رویا نمی‌توان شریک داشت؛ آشفته می‌شود.

گراهام گرین

۰

نشد من غیبت کنم داستان نشه!

امروز قاطع گفتم کلاس ساعت دو رو نمیام و نرفتم...نرفتیم.. چهار نفر برگشتیم خونه. استاد از اوناییه که کلاسو تاریک میکنه و اکثر مواقع از خط کتاب روی صفحه نمایش میخونه و رو هوا توضیح میده! میم و کلا بچه های کلاس برای اینکه غیبت نخوریم اسممونو تو لیست حضور غیاب نوشتن.. استاده اتفاقا این دفه چک کرد و فهمید... دیدن گندش دراومده گفتن اینا بودن! رفتن بیرون! گفت من ندیدم کسی بره بیرون.. یعنی چهار نفری رفتن بیرون؟؟! بهش گفتن تاریک بود ندیدین!
۰ ۰

289th

واقعا فرق بین منو مرد دیونه ای که امروز بلند بلند آهنگ تو گوششو تو اتوبوس داد میزد چی بود ؟ و این فرق خوبه یا بد ؟
۰

288th

جالب ه

اگه بخوام اون چیزهایی که نیستم، نباشم.. 

حرفهاییو نزنم که همیشه میزنم

کارهاییو نکنم که همیشه میکنم

فکر هاییو نکنم که همیشه میکنم

اگه بخوام خودم باشم، تنهام!

این خودمو نشون ندادن داره منو اذیت میکنه

خودم خیلی متفاوت ه



۰

286th

میگن اونچه میره بزارید بره، اون چه میاد بزارید بیاد.

۲

Make it*

همیشه دویدنو دوست داشتم.. سرعت رو.. جلو زدن و.. تند و تیزی رو..

چطوره  این هفته یه کم برای چیزهایی که همیشه میخواستیم باشیم و نشده.. نشدیم..تلاش کنیم؟! ها؟!
۲

My bottles

به اولین پس انداز چندماهه ی خیال انگیزم فکر میکنم.. بطری شیشه ای پر از پول های تا خورده که با یادداشتی کوچک مقابل چشمانم قرار میگیرد و روزها و روزها شوق به دست آوردن، در من و او پرورده میشود.

۳

در میان عطرها

دریافته بودم موسیقی مثل خطوط در فضا بالا و پایین میرود و حول هر چه بخواهد تابیده میشود.. حالا درک میکنم بو ها نیز همینطورند..
۱

2.8.2

Nothing made me

I made me

۰

281th

چهل و پنج دقیقه دیگر جریمه های کتابخانه ام دوبرابر میشوند.. نزدیک خواب است و من هستم و حساب و کتاب آخر شب..
۰
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان