ممنونم آز آنهایی که دوستم دارند

دیدین بعضی آدم‌ها شمارو دوست دارن و بعد که میفهمن شما هم دوستشون دارین از ریتم خارج میشن؟ خب من این حالت رو نه تنها در خیلی ها دیدم بلکه خیلی اوقات به بازی گرفتم.
خودم کمتر وقتی این جور آدم بودم. در واقع یک پوشه دارم توی قلبم از نام آدم‌هایی که حس می‌کنم دوستم دارند و برایشان اعتبار ویژه در نظر میگیرم. چون بالاخره باید فرقی بین آن‌هایی که هیچ وقت حسی به من نداشتن و بقیه باشد حتی اگر گاهی حس میکنم احمق، پیش پا افتاده یا سطحی هستند. در نهایت یک قدم آمدن آن‌ها، صد قدم رفتن من تمام می‌شود. تا شاید خودشان روزی رها کنند.
میگن دوست داشتن آدم‌ها اونها رو تبدیل به خدا میکنه اما شما نمیتونید حدس بزنید تبدیل به چه جور خدایی میشن. من از خدایی که در این آدم‌ها میشم راضی ام‌. یک خدای کوچک، بدون ادعا، در دسترس و رو به فزونی. این روزها این اتفاق پررنگ تره چون میخوام نام افراد در پوشه ها فارغ از مرد یا زن بودنشون باشه.
۰ ۳

سایه ها.

آدامسم رو تو کاغذ رسید عابر بانک مچاله می‌کنم. نماز میخونم. توی زمین تنیس توپ ها را با بقیه تقسیم می‌کنم. ایمیل می‌دهم. احساس می‌کنم زیبا هستم. می‌‌پرسم بدنم روی یک خط راست است؟ راه می‌روم. می‌نشینم. صدای باز و بسته شدن درهای دانشگاه را چک می‌کنم  منتظر محل دقیق برهمکنش مولکول ها هستم. منتظر محل دقیق برهمکنش مولکول ها هستم. 

۰ ۳

پیش میاد که نامرئی باشه

یکی از قشنگ‌ترین قسمت‌های تکنولوژی اینجاست که شما صبح ایمیل‌تون رو باز می‌کنید و از اون سر دنیا مورد خطاب اساتیدی قرار می‌گیرین که به پروژتون کمک می‌کنن، در حالیکه خودتون تو آشپزخونه ایستادید که شیر رو اجاق سر نره و خواهرزاده‌ی دو و نیم ساله‌تون با مگس‌کش شما رو نزنه.

۰ ۳

رها کن رئیس

این روزها انقدر ترافیک کارها زیاد است و خوراک فکری وجود دارد که باید رک  پوست کنده به ذهن گفت از این بگذر به این  بپرداز حالا این یکی رو به زمان بسپر اینو رها کن رو این متمرکز شو... رئیس بازی. زیبا نیست که‌ ذهنم تا به حال به فرمانم بوده است؟

۰ ۳

ترس!

امروز بهش گفتم برو قایم شو. دیدم بازم جلو چشممه. گفتم برو یه جایی که من نبینمت. گفت اونجوری من میترسم.

۰ ۳
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان