مورد

در مقابل مورد جدید که باهاش آشنا شدم احساس گیجی میکنم. انگار بلند شدم راه برم اما تلو تلو میخورم. این رو فهمیده؟ نمیدونم. اگه تو نت دیده باشید صحبت در مورد روانشناسی دارک و تکنیک های وابسته کردن طرف مقابل خیلی معروف شده(دیدید دیگه؟) شاید این مورد هم از همین قبیل کارها با من میکنه. گاهی هست گاهی نه. گاهی گرم گاهی سرد. این رفتارها رو خود من هم قبلا ناخواسته داشتم. فکر میکنم در عین جذابیتش سالم و پایدار نیست بنابراین آگاهانه سعی میکنم کمتر استفاده کنم. تا جایی که دست خودمه. میتونم بگم در حال حاضر در مقابل این آدم هیچ دارک نیستم. کاملا شفاف، مشتاق، بالغ، صبور، مسئول و هر چیز خوب و سالمی که تصور کنید هستم.

۱ ۰

چشم تنها

دیروز تو چشم پزشکی هر کی تنها بود نمیتونست قطره چشم رو درست بریزه. ولی ریختن همه به هر حال.

۲ ۳

884th

هر چه زمان میگذرد بیشتر دلم میخواهد همنشینی کم حرف داشته باشم.

۱

871فا

بدون سانسور بگم. هنوز هم هر موقع با والدین میرم فروشگاه زنجیره ای منتظرم اخرش بگن برو برای خودت یه چیپس بردار.

قسمت اول سریال فرندز اونجایی که ریچل عروسیشو به هم زده و از خونواده قهر کرده و از طرفی برای بهتر کردن حالش با پول باباش بوت های قشنگی میخره! اونجایی که دوستاش ازش میخوان همه ی کارت های اعتباریش رو از بین ببره و وقتی ریچل این کار رو میکنه مونیکا بغلش میکنه و این ها رو میگه:

 welcome to the real world it s.u.c.k.s but you're gonna l.o.v.e it

۱ ۲

867فا

یکی از دوستای دانشگاهی روانشناسه و تو صفحه کاریش در مورد تفاوت افسردگی و فرسودگی سوال کرده. به نظرم نکته ظریف و قابل تاملیه.

۰ ۴

سیم‌پیچی‌های بیوشیمیایی

یکی از چیزهایی که واقعا نمی‌خوام قبول کنم تو این دنیا، تاثیر داروها و مواد شیمیایی روی اخلاق آدم‌‌هاست. مثلا این همه علم اخلاق و روانشناسی و انسان شناسی و این موضوعات وجود داره و من بابتش کلاس میرم و کتاب میخونم و انتظار تغییر در روحیه ام دارم، بعد یک شب کپسول ویتامین دِ می‌خورم و صبح با حال بهتری بیدار میشوم با این که همه چیز سر جای خودش است و روال دنیا همان است و معلومات من هم همان. یا از آن عجیب‌تر تاثیر مواد غذایی. ترشی و پیاز می‌خوری و احساس ‌می‌کنی با چه آدم‌های ناجووری افتادی گوشه رینگ. اصلا می‌بینی دعوا میشه، فقط به خاطر این که با سوپت فلفل خوردی. راستش این سیم‌پیچی های بیوشیمیایی یک جورهایی حال مرا در مورد انسان و انسانیت گرفته. منکر تربیت خودمون از طریق مطالعه و رشد فکری نیستم ولی این که اخلاق را با این همه تعریف و توصیف با یک سیم وصل کنیم به یک سری ترکیب شیمیایی خیلی توی ذوق است. و انصافا سیستم را پیچیده کرده.

 

پ.ن. عبارت سیم پیچی های بیوشیمیایی را یک بار از دکتر هولاکویی شنیدم.

۱ ۵

دست ِ بده

سوالی که این روزهای بزرگسالی از خودم میپرسم این نیست که اطرافیان برام چی کار کردن. اینه که من براشون چی کار کردم.. پاسخ این سوال زیاد درخور نیست.

۰ ۴

798th

گفتم اگه در کاری مطمئن باشم بقیه آدم ها آن را تسهیل می‌کنند؟ اشتباه کردم. اشتباه. امیدوارم یک روز از من حمایتی بشه که انتخابش کردم. نه حمایتی که اونجاست و گه مالی شده.

۰ ۱

795th

قبلنا پادکست ده صبح گوش می‌دادم که  یه جاش می‌گفت کلا تا وقتی اولین قراردادتون رو نبستید، شرکت نزنید. حالا من اینو تعمیم میدم به همه چی. معمولا کمی از کارهای یک ایده جلو رفت بقیه در جریان قرار میگیرند، دلیل عمده  از این کار اینه که وقتی خودم مطمئن شدم اصولا آدم‌ها تسهیلش می‌کنن.

۰ ۲

آخر

از اول صبحه نشستم به نصب یک برنامه و حالا دیگه داشتم یواش یواش بی خیالش میشدم که به عنوان آخرین تیر، یک فیلم آموزشی دیگر هم دیدم. از ابتدا تا انتهای کار را مو به مو می گفت. همان هایی بودند که خودم هزار بار انجام داده بودم رفت و رفت تا فقط آخر فیلم نشان داد که باید دوباره برنامه را اجرا کرد. می دانید فقط همین بود. معلم کنکور فیزیکم که حتی نکات ریز سر جلسه را از او یادداشت می کردم هم میگفت درصد بالایی از تست هایی که اشتباه میزنن دقیقا مربوط به 10 درصد پایانی محاسبات است.

می خواهم بگویم این یعنی آخرش خیلی مهم است یعنی همیشه آخرش خیلی مهم است.

۰ ۳
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان