در مورد رویاها

ساعت 12 و 51 دقیقه نیمه شب خودم را دیدم که مشکلات زندگی حرفه‌ایم نیز همانهایی هستند که در رویا‌ هایم حضور دارند.

۰ ۱

چیزی که شما بهش میگویید.. ؟

بعد از سال‌ها امسال اولین تابستونیه که کلاس‌های موسیقی فرهنگ‌سرا را از سایتشان یا تلفنی چک نکردم. عملا تابستونی وجود نداره و تا اخرش درس دارم و از طرفی قبول کردم پول زیادی برای هزینه کردن در این راه ندارم. شاید یک وقت دیگه. هر زمان که داراتر شدم. تا اون موقع امیدوارم معنویت رو بتونم از راه‌های دیگه ای به دست بیارم.

۱ ۳

برنده و دست خالی

خب بزارید پیچیدگی گروه اخیر رو خرد کنم^^

گروه ما ایده‌ی خوبی نداشت و شکست خورد.

عده ای از گروه رفتند.

عده‌ای به گروه فرد دیگری پیوستند.

روز بعد من هم به گروه آن فرد دیگر پیوستم.

فرد دیگر تمام کارها را انجام داده بود.

تمام روز نشستیم و به فرد دیگر کمکهای ناچیز و آسون کردیم.

فرد دیگر ایده را برد.

فرد دیگر از بین دو جایزه جایزه ای را که کمتر لازم داشت به ما داد.

جایزه قابل تقسیم شدن بین همه‌ی ما نبود.

فرد دیگر جایزه را به برخی از ما داد‌.

بین برخی و بقیه تفاوت معناداری نبود.

یک نفر از آن برخی‌ همان کسی بود که از گروه اولیه ما رفت و هیچ وقت به فرد دیگر نپیوسته بود.

فرد دیگر صاحب اختیار بود.

برنده و دست خالی با مترو به خانه برگشتم.

۰ ۵

dreamin

در واقع صحبت کردن در مورد کار گروهی اخیر، از پیچیده تریناست.

۰ ۲

737th

خودم را می‌بینم با قدم‌های کوچکم که حقیرانه به سمت هدف گام برداشته‌اند و؟

احساس ابهت میکنم.

۰ ۳

دود ؟

هشت صبح جمعه ای می‌پرسم من الان تو دود ِ رویاهامم یا خود رویاهام؟

۱ ۴

از دوشنبه صبح ۱۴ ژانویه ۲۰۱۹؛

یک صبح ژانویه دیگر پشت میز کاری رو به پنجره های بزرگ که به دریا باز میشوند. خالی از سکنه و خالی از هر چه جز کرانه های آبی.

۱ ۴

برای آبی های پیش رو می‌نویسم. اگر باشد و به درد بخور.

دارم برای امتحان تاریخم میخونم و نمیدونم بعد تموم شدنش به خودم چی جایزه بدم. چون قبلش رفتم چای خوردم و خب راستش رو بخواید من در مرحله‌ای هستم که به جز چایی چیز دیگه ای توی کمد جایزه ها ندارم. اما باید صبر کنم. خیره میشم به عکسی که پیداش کردم. به این که از در نیم باز وارد روشنایی روز و تراس خانه شوم روی اون صندلی سفید بنشینم و با لپ تاپم کارهای حرفه‌ای بکنم و بین هر کاری یک جایزه ی نگاه کردن به آب‌های اطرافم رو بدم.
عکس‌هارا میگذارم کانال. اینجا سخت است.


۱ ۴

آرام آرام اینک می رسد

چیزهای زیادی سر جاش نیست و من هر لحظه تو ذهنم سرشماری شون میکنم و هر بار که یه آهنگی رو گوش میدم باهاش تکرار می‌کنم oh everything is a mess! اما باز هم، یه نیم نگاهی به عضله ای که پشت پام در اومده میندازم و میگم همه چیز در یک شروع است و صدها تکرار.

۰ ۲

رویایی که غیرممکن نیست

نمیدونم دقیقا از کی اما مدتی هست به طرز غیر قابل باوری دنیای مد و فشن رو دنبال میکنم. عکس‌ها مجلات مدل‌ها برند‌ها. برام جالبه. برام خیلی خیلی جالبه. امروز دیدم ولی‌عهد عربستان در ادای احترام به زنان با برند‌های مطرحی قرارداد بسته تا چند ماه دیگه هفته مد رو در این کشور برگزار کنند.


احساس میکنم بخش بزرگی از داشته‌ها و سرمایه‌های عصر ما در حال هدر رفتنه. آدم‌هایی که میتونن تو این راه جهانی بشن. برند‌ها و طراحای ایرانی که هیچی کم ندارن و درآمد. و مهم‌تر از اون تموم داشته‌های فرهنگ و تاریخ‌مون مثل لباس‌هامون هم میتونه به جای کشورهای دیگه به‌ اسم خودمون شناخته بشن.  کاش این کابوس تو همین نسل من تموم بشه. کاش یه روز ما هم هفته مد داشته باشیم و جهانی باشه. همین.


۲ ۴
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان