تسهیل گر

همین الان تعداد پادکست هایی که امسال گوش دادم رو شمردم. 17 تا. برای من مقدار زیادیه نسبت به پارسال. علتش رو هم میدونم. تسهیل کردن.  کلا تسهیل کردن کارها خیلی جواب میده. مثلا برای من خریدن هندزفری بی سیم خیلی کمک میکنه تا از زمان های خالیم خوب استفاده کنم و چیزی گوش بدم. تسهیل کردن حتما برای شما هم پیش اومده. مثلا کتابی رو از شب قبل روی میز گذاشتین و صبح بیدار شدین مستقیم رفتین سراغش.. پد آرایش پاک کن رو دم دست گذاشتین تا با آرایش نخوابید و...

یکی از شاگردام میگفت از وقتی ناهار سرکارش رو شب قبل میریزه تو ظرف و میزاره یخچال حس بهتری داره.

خلاصه...

بر عکسشم هست. مثلا میخوای لاغر کنی؟ غذاهای خوشمزه نخر یا بزار تو فریزی یخ بزنه خورده نشه. تا از حس خوردن خوراکی خوشمزه بگذری و بی خیال بشی و پایبند بمونی.

خلاصه. 

۰ ۱

سین

من تو دانشگاه ارتباطات نرمالی ندارم. علتش رو هم میدونم. انقد نرمال نیست که میخوام کله صبح ها برم هیچ کی رو نبینم. ازمایشگاه. امروز اما دیر رفتم. سین تو ازمایشگاه منو دید. دید ماسک دارم. گفت تو باز مریضی؟ و به جای خودم شکمم رو بغل کرد. این دختر هیچ جوره بیخیال من نمیشه.

۰ ۲

مانی

ز گفت تو پول اسنپ نداری بری تا فرودگاه. میخوای اپلای کنی؟

۱ ۰

اوضاع نامرتب

بهم میگه چرا تو مثل بقیه دخترها نیستی؟ آیا اولین کسی بود که این را میگفت؟ نه. پسری که با او مجازی آشنا میشدم هم پریشب همینو گفت. هر دو به نوعی اعتراضی. اما با موضوعات متفاوت.

چرا شبیه بقیه دخترا نیستم؟ نمیدونم. آیا اصلا متفاوت هستم؟ بله. آیا این تفاوت از یه زخم میاد یا از یه دیدگاه؟ نمیدونم. آیا راضیم که این تفاوت هست؟ نمیدونم.

این وسط دارم چی کار میکنم؟

باز باید برم تکمیل پروژه پایان نامه ام در آن آزمایشگاه کثیف و پول خرج کنم تا مقاله بشود؟

مقاله بشه که چی؟

باید زبان بخونم پول بدم برم ایلتس بدم؟

نمره آیلتس بیارم که چی؟

برم اپلای کنم درس بخونم دکترا غم غربت و فقر و نداری و سوز و سرما؟

که چی؟

بمونم؟ شوهر کنم؟ هرروز برم پیاده‌روی سر راه ببینم پنیر ده هزار تومن گرون شده؟ هرروز اینترنت رو روشن کنم و ببینم یکی دزدی کرده یکی یکی رو کشته؟ هر روز بترسم که میدوئم سی.نه هام بالا پایین میره و کسی میبینه؟  تا گوشی ام را بگذارم توی شو.رتم که دزد نبردش؟

که چی؟

زنان خاورمیانه ناجورترین تجربیات و تجربه میکنن. نه اونقد عقب افتاده ان که دستشون به جایی نرسه و نه اونقد مدرن که دستشون به جایی برسه.

اون وسطها با کلی مشکل فرهنگی خانوداگی مالی فلان فلان.

اومدم اینجا ذهنمو مرتب کنم.

"هرروز" دارم چی کار میکنم؟

توی اینستا عکس های گربه ای که یه پسر 38 ساله برایم میفرستد نگاه میکنم. ست های ورزشی ام را انجام میدهم. بازی میکنم.

خیلی وقتا پایتون یاد میگیرم.

گهگاهی مقاله

و گهگاهی تر زبان میخونم

از کار هم که انصراف دادم. چون پول نمیدادن و استاد و مدرس نمیخواستن بلکه خر بار زن میخواستن.

و من استاد بودم. یه استاد بی تجربه نیم بند و این با خر بار زن فرق دارد (درست میگم؟)

حالا دیگر هیچ چیز نیستم. نه استاد نه خر بار زن. خودم نخواستم باشم.

نه همسر کسی هستم نه کارمند کسی نه استاد کسی نه دانشجوی کسی نه مامان کسی نه دوست دختر کسی. هیچ.

خودمم. 

نیاز دارم شجاع باشم.

شجاع

شجاع باشم رها کنم. حذف کنم. کم کنم.

نیاز دارم سریع باشم.

سریع.

سریع باشم بچسبم به اصلیات.

نیاز دارم صبور باشم.

صبور

صبور باشم تا نتیجه بگیرم.

ذهن نامرتبم مرتب نشد اما داره نفس میکشه...

 

۲ ۰
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان