کار باید در انتظار انسان باشد، نه انسان در انتظار کار.
ابن مشغله - نادر ابراهیمی
کار باید در انتظار انسان باشد، نه انسان در انتظار کار.
ابن مشغله - نادر ابراهیمی
خیلی وقتها آدم به جای حل کردن یه مسئله غصه خوردن برای آن مسئله را انتخاب میکند. مثل ف که دو ماه تابستان عذاب کشید و بالاخره چند شب پیش حرفش را زد! درست است که وقتی حرف میزد به صفحه تلویزیون نگاه میکرد نه به صورت فرد مقابل اما حرفش را گفت و ناگهان دید اشتباه میکرده و نه از مخالفت خبری است و نه از صدای بلند و نه از هیچی جز موافقت و ملاطفت. ف خوشحال شد و تصمیم گرفت مسئولیت خواستههایش را قبول کند دنبال آنها برود و از این به بعد تن به هیچ رنج الکیای ندهد.
خواننده تیزهوش وبلاگ متوجه میشود که نویسنده در این زمان خاص دست از وبلاگ نمیشوید و مدام سعی میکند خزعبلات سرهم کند و اینجا بنویسد و از آنجایی که دیر وقت است احتمالا کار/کارهایی دارد که از انجام آنها عاجز است و از سوی دیگر خواب را بر خود جایز نمیشمرد چرا که او حرف از بلند شدن زده و نمیخواهد که فقط حرف زده باشد. در این مرحله او صفحه را بسته وایرلس را آف کرده و به سوی مودم میرود آن را خاموش کرده و به میزش بازمیگردد.
یه مرحلهای هم هست در وبلاگ نویسی که آدم هی واسه هر پستش یه موضوع باز میکنه، ف دفعتا این مرحله را با سربلندی رد کرده است
یک نفر قبل از من این کتابی را که به گفته خودش «برجستهترین داستانهای کوتاه دو قرن اخیر» را در خود جای داده، خوانده و تقریبا جلو هر مطلبی که من خوشم آمده پرانتز علامت زده!
من عاشق کتابهایی هستم که توش غریبهها یادداشت میزارن! از حال و روزشون تا مکالمات و مشغولیات ذهنیشون. هرچی.
کاش همهی کتابهای کتابخونه یه کم توشون خط خطی بود البته ما مردم باید شعور داشته باشیم کتابی که شلوغ شده رو شلوغ تر نکنیم، چه چیزای خوبی که به خاطر شلوغ شدن تو این دنیا منع است! :|
میگن آدمی که یه اشتباهو تکرار میکنه دیگه اون کار براش اشتباه نیست، انتخابه.
هیچ سرنوشتی در جهان بدتر از سهم نداشتن از غمها وشادیهای آن نیست.
نامه ناتانیل هاثورن به لانگ فلو (۱۸۳۷میلادی)