813th

اگر عشق در بدن به صورت یک ماده شیمیایی اثر خودشو بزاره، احتمالا من باید قرص مکملش رو مصرف کنم.

۳ ۵

812th

کار آفرینی، استارتاپ، ایده نو، مسیر موفقیت در بازار، ویدئوی ۴ توصیه انگیزشی بیل گیتس و بلا و بلا و بلا برای من موضوعات سرگرم‌کننده‌ای هستن. بارها و بارها سر از این جور جاها در آوردم و چشم باز کردم از خودم پرسیدم چرا. آدم آن جور فضاها بودن نیاز به یک سری مؤلفه‌های شخصیتی داره که به کمک مطالعات شخصی فهمیدم بعضی از آن‌ها را ندارم و به لطف سرمایه‌گذاری کردن روی خودم حالا می‌دانم دوست هم ندارم آن مولفه را لزوما داشته باشم. هنوز دارم یاد می‌گیرم هنوز سر از این فضاها در میارم و هنوز به این و آن فکر می‌کنم و فکر می‌کنم این که نمی‌تونم در مورد شغل‌ آینده‌ام تصمیم درستی بگیرم و به سمتش قدم بردارم به این دلیله که پیش‌نیازهای اولیه تصمیمم وجود یک اکوسیستم شغلی است. چیزی که مثل یک غول بزرگ است و حتی با تریلی هم جا به جا نمی‌شود. اما آیا حتما به آن نیاز دارم؟

 

پ.ن. خلاصه  وضعیت still in a wrong story.

۱ ۲

سیم‌پیچی‌های بیوشیمیایی

یکی از چیزهایی که واقعا نمی‌خوام قبول کنم تو این دنیا، تاثیر داروها و مواد شیمیایی روی اخلاق آدم‌‌هاست. مثلا این همه علم اخلاق و روانشناسی و انسان شناسی و این موضوعات وجود داره و من بابتش کلاس میرم و کتاب میخونم و انتظار تغییر در روحیه ام دارم، بعد یک شب کپسول ویتامین دِ می‌خورم و صبح با حال بهتری بیدار میشوم با این که همه چیز سر جای خودش است و روال دنیا همان است و معلومات من هم همان. یا از آن عجیب‌تر تاثیر مواد غذایی. ترشی و پیاز می‌خوری و احساس ‌می‌کنی با چه آدم‌های ناجووری افتادی گوشه رینگ. اصلا می‌بینی دعوا میشه، فقط به خاطر این که با سوپت فلفل خوردی. راستش این سیم‌پیچی های بیوشیمیایی یک جورهایی حال مرا در مورد انسان و انسانیت گرفته. منکر تربیت خودمون از طریق مطالعه و رشد فکری نیستم ولی این که اخلاق را با این همه تعریف و توصیف با یک سیم وصل کنیم به یک سری ترکیب شیمیایی خیلی توی ذوق است. و انصافا سیستم را پیچیده کرده.

 

پ.ن. عبارت سیم پیچی های بیوشیمیایی را یک بار از دکتر هولاکویی شنیدم.

۱ ۵

تو آدم خوبی هستی حتی اگه لپ تاپت خاموش بشه.

هفته آینده کلاسی دارم که نیاز به لپ تاپ داره و یک ارائه مهم دارم و در حالیکه سایت دانشگاه به مدت ده روز تعطیله لپ‌تاپم هم یک دفعه پیام داد گفت در خطره و بی هوا خاموش شد و حالا روشن نمیشه. قلبم فشرده شده. سعی میکنم به خودم مسلط باشم. هر وقت تو گوگل دنبال راه‌حل می‌گردم یاد خاطرات خرابی دستگاه‌های قبلی می‌افتم و دهانم تلخ می‌شود. خراب شدن لپ تاپ مثل یه دفعه مریض شدنه. وقتی اتفاق میافته یک دفعه قدرشو میدونی یک دفعه به گذشته ها و راحتی که داشتی فکر میکنی. اما در مورد این لپ تاپ، من هر لحظه شکرگزارش بودم. هر لحظه یادم بود کارم راحت‌تر شده. اما چه فایده باید بیشتر از اهمیت دادن کاری میکردم باید مرتب آنتی‌ویروسش را آپدیت می‌کردم و ...

امیدوارم زودتر حل بشه.

۱ ۶

رازهایتان

چرا اطرافیان رازهایشان را به من نمی‌گویند؟

یا سخت است به من بگویند؟

بعد از دو سال دوستی داشت میگفت قبلا با یک نفر ازدواج کرده و جدا شده که آن هم  کم کم نگفت و برگشت سر جایش و سکوت.

۱ ۲

صورت های فلکی🌑

از جالبی‌های صورت کک و مک دار، پیدا کردن یک خال جدید است که قبلا نبوده. دلم میخواهد کسی که به من نزدیک میشود جای این خال ها را دقیق‌تر از خود من بداند و خال های جدید را زودتر از من ببیند. یا مثلا از به هم وصل کردنشان مسیر صورت های فلکی را بهم نشان دهد که البته لازمه‌ی این کار در آمدن خال ها در جای شبیه به صورت های فلکی، خلاقیت طرف مقابل و یاد داشتن صورت های فلکی است. هر چند یاد گرفتنشان را بی‌خود می دانم اما صورت های فلکی آن قدر برایم مهم است که میخواهم با یک نفر که صورت های فلکی را بلد است ازدواج کنم. شاید این هفته شاید هم بعدتر. این شانس را به نظرم دارم. البته سوزاندن شانس ها هم ممکن است.

۱ ۴

دست ِ بده

سوالی که این روزهای بزرگسالی از خودم میپرسم این نیست که اطرافیان برام چی کار کردن. اینه که من براشون چی کار کردم.. پاسخ این سوال زیاد درخور نیست.

۰ ۴

شعر به کمک‌م آمد

چند روز هست  از این سایت ایرانی که اتفاقی در تاریخچه جست‌وجو گوشی‌ام بود، شعر می‌خوانم. من دست گذاشتم روی نادر نادرپور که نمیشناسمش و نمیتوانم هم بشناسم. گوگل برای من نعمتی بود. جواب سوال‌هایم را از او میگرفتم و در عوض جواب سوال‌های آدم‌ها را با آن می‌دادم.

* راستش از این بابت حتی نمی‌خوام از سایت داخلی استفاده کنم ولی شعر حالم را خوب می‌کند.

۲ ۲
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان