گاهی وقتا باید بلند شیم و توی دستشویی برای فردا اصلاح کنیم در حالی که فکر کردن به موقعیت ممکنه دست و صورتمون رو ببره اما باید تو آینه به چشمهامون دقت کنیم ظاهر رو درست کنیم و باطن را بگذاریم.
گاهی وقتا باید بلند شیم و توی دستشویی برای فردا اصلاح کنیم در حالی که فکر کردن به موقعیت ممکنه دست و صورتمون رو ببره اما باید تو آینه به چشمهامون دقت کنیم ظاهر رو درست کنیم و باطن را بگذاریم.
هر چه هست تناقض است. دنیا تناقض اضافه میکند. خدا تناقض اضافه میکند بابا تناقض اضافه میکند من تناقض اضافه میکنم. اگر یک نفر از من می پرسید چه چیز را در این لحظه پاک کنم؟ اشکهایم را پاک میکردم و میگفتم تناقض.
هر جا که پول باشد من نیستم، هر جا که من هستم پول هم هست.
رفاه مورد علاقهی من است. اهمیت این مسئله برایم روشن است یا بهتر است بگویم حالا روشن تر شده. حالا زمانی است که برای بار دوم صاحب رتبه ی علمی یک رقمی در یکی از رشته های با آمار بیکاری هستم. برای اتفاقات خوب خوشحالم اما دقیق نمی دانم این موضوع بیکاری حالا هم قرار است در موردم صدق کند یا نه. از انصراف دادن می ترسم راستش انصراف دادن یک جورهایی توی خون ام است. همیشه نصفه کار میفهمم خیلی هم خوشم نیامده. دلم میخواهد روزهایی برسند که کسی مرا در حال صحبت و تحلیل انتخاب رشته و علاقه و آزمون و کار و درآمد و آینده نبیند و بتوانم گونی دغدغه هایم را از پله اول بشریت بردارم بگذارم یک جای مهم تر و معنوی تر.
انگار کن از روستا آمده ایم به شهرستان و من از شهر خوشم آمده در حالی که روستا در خاطرم شبیه یک خواب شده.
تیک زدن یا هایلایت کردن کارهای انجام شده مثل بوسیدن یک شبانه روز هدیه خدا است.
هر وقت از یکی دلخور میشم به خودم میگم !hate is heavy توی رابطه ها اونقد به فکر خودم هستم که سعی میکنم تنشی ایجاد نکنم. طالب آرامش و دوستی هستم که همیشه سکوت میکنم و اگر جواب بدم و چیزی رو از تعادل خارج کنم دلم برای آرامش تنگ میشه و پیش خودم احساس گناه میکنم. چون همیشه چند کیلوبایت از قضاوت کردن هام میره واسه درک کردن طرف مقابل. و همیشه چیزی برای درک کردن طرف مقابل هست.
من همیشه میتوانم درکتان کنم و کنار من تقریبا همیشه کفه به سمت شماست. اما وقتی تو این قضیه زیاده روی کنم برمیگردم به خودم. احساس میکنم قدرتی ندارم که خوب هستم. توانی در دافعه ندارم که همش شده جاذبه. میخواهم بگویم سمیت سمیت است و مهم نیست چه کسی. کجا. چگونه. باید به جای نادیده گرفتن، چیزی که نیستند را بپذیریم و از خود و اطرافیان محافظت کنیم.
امروز همهی کتابهایم را جمع کردم و همینطور همهی لباسهایم را.
آخر شبه. دارم پیانوی on the wire از یان تیرسن گوش میدم.