دیروز موهامو کوتاه کوتاه کردم. دادم به پ. چون هرروز بعد دانشگاه میرم حموم و داشتن موهای خیس تو این زمستون عاقلانه نیست. حالا زود خشک میشه و سبک هستم و موهام پف کرده و بامزه شده. با این که پ خیلی برابر کوتاه نکرده و اولش حس کردم شبیه قلمو یا جارو شدم! اما چون از این کار خوشش میاد و چشماش ستاره میشه و لبخند میزنه سپردم به خودش. دستهای گنده و کم رمقش که روی موهام میکشید به این نتیجه میرسیدم که تصمیمم خوبی گرفتم. اولش گفت یه موی سفید بلند بلند هم داری. زود گفتم از اون موها زیاده. حس عجیبی بود ببینه بزرگی یا حتی نشونه های پیری اومده سراغم!
خلاصه موهامو کوتاه کوتاه کردم. نقطه.