چهارشنبه ۲۶ اسفند ۹۴
روزهای آخر سال کش میارن و من هیچ نکتهی جالبی نمیبینم مگر کتاب مبانی کامپیوتر و دیفرانسیل و شرلوک هولمز و گروه تلگرام کوچیک دوستای دانشگاهو پنیر پیتزا و به طور کلی غذا و آدامس نعنایی تند و بوی کافی آماده. اوه نه پس من نکات جالبی هم میبینم ولی خب بازم بهم خوش نمیگذره
هر چیزی میتونه عصبانیم کنه و من خودمو گذاشتم رو اون موود خودکار بیخیالیم که جواب همه رو آروم میده و البته گاهی ممکنه از کوکش خارج شه و همه چیزو به ثانیه بدره! حوصله خریدم ندارم و حوصلهی زنگ زدن به آ رو. ایضا حوصلهی تمیز کردن اتاق رو برای امروز حداقل.
پ.ن. دیگه هیچوقت تو زندگیم با هیچ عضو خونواده ای قهر نمیکنم. حیف انرژی نیس!؟
پ.ن. بیخیالی...من که حرفای اون روزشو بیخیال شدم
پ.ن. به امید روزیکه بی دلیل دیدن دوستامو در هر شرایطی نپیچونم.