سه شنبه ۳۱ فروردين ۹۵
جلوتر از من از پله های مترو پایین میومدن دو تا زن بودن و دو تا بچه و یک جیغ! جیغه دختر بچه دیگهای بود که افتاده بود ود دیده نمیشد زنه اومد ببینه چش شده که اون یکی بچه هم افتاد و دو سه بار قل خورد !!!!بلند داد زدم بچه افتااااد زنه باز رفت طرف اون یکی!
به ته پله ها رسیده بودیم گفت این از بس که از افتادن اون یکی خندیده خودشم افتادههه از خنده
پسره زیر کلاهش به زور دیده مییشد آی میخندید
هی میخندید
قل میخورد
میخندید!
عالی بود