سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۵
همیشه همینطور بوده
همیشه صادقانه هر چی نگرانی برای درسام داشتمو جلو بقیه ابراز کردم و بیشنر از همه از کارها حرف زدم و درگیر شدم و به همه تا آخرین توانها کمک کردم و همیشه که نمره خوب گرفتم هزارتا برچسب این شب تا صبح میخونه و خیلی خرخونه و فلان بی مدان(!) بهم زده شده حتی از بهترینننن دوستهاا
ملت فکر میکنن من همونقد که از درسها حرف میزنم همونقدم بهشون اهمیت میدم!
از این که فکر میکنن من آدمیم که نشستم کتابهارو میجویم ناراحتم
و از این که کاش حداقل بودم و بعد این فکرها هم در موردم بود
از این که من آن نیم و گیرم روزی باشم شما چرا میخواین از بین ببرین
دلم پره اما یه روزهایی بود که از بس درس نمیخوندم میخواستم وضع برگرده مثل گذشته نمره هام خوب بشه ملت هر چی فکر کردن کردن به جهنم
حالا وضع برگشته به گذشته من یاز هم اهمیت میدم و خدا ب خیر کنه