دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵
صبح بیدار شدم و ضمن فکر کردن به اینکه کش مویم را کجا قرار دادم یادم آمد دیروز درصد بالایی از موهایم را در آرایشگاه جا گذاشتم! بعد هم کش به درد نخور را در جیب مانتویم رها کرده بودم. به موهای رو میز نگاه میکردم و از این که زن آنها را نریخت دور و مرتب گذاشت تا موی مصنوعی درست کند غمگین شدم! غمگین هستم! فکر میکنم باید تنها رو سر من میبودند و من نسبت بهشان بی وفا شدم
اما حالا با موهای کوتاه که جلویش بلندتر است روز خودم را شروع کردم!
دو ساعت تمام شیمی آلی خواندم و به خودم گفتم دیدی ف؟! نزدیک دو ساعت پیوسته درس خواندی و نمردی