شنبه ۱۵ آبان ۹۵
زمان مثل صابونه و هی از کف دستامون سر میخوره ولی ما آدمکامونو با هم کشیدیم بازی های من در آوردی مونو با هم کردیم.. با هم برای مسافرت رفتن ها رمز گذاشتیم با هم تموم خوراکیهای دنیارو نصف کردیم با هم از دوستامون و خاطرات و استادها و پسرها حرف زدیم با هم حاضر شدیم رفتیم اومدیم خوابیدیم.... با هم به این نتیجه رسیدیم که الف خودشه!
خواستم بگم با هم هستیم برای با هم بودن کنار فرشته ی تو دلت.