پنجشنبه ۲۳ دی ۹۵
یه شوری از زندگی کردن در من پیدا شده که مثل جریان برق میاد و میره. با همون شدت! و با همون سرعت. دلم میخواست در موردش ننویسم تا جون بگیره و باهاش بتونم یه کارایی بکنم. مثلا دو تا گلدون دیگه بیارم تو اتاق یا رمان بخونم و چیزهای قشنگشو بزارم یا مثلا برم باشگاهی چیزی.