دوشنبه ۳۰ اسفند ۹۵
وقتی یه سال بزرگتر میشم و بلافاصله روز بعدش سال تحویل میشه آدم خودشو تو لحظه هایی میبینه که شاید همش بی معنان و این بی معنایی مثل یه سیاهچاله همه چیزو با خودش میبره تو تاریکی. همه چیزو به جز تمام خنده ها و خوشی ها و آدمهای مهم زندگی مون. خوشحالم که با وجود همه ی نگرانی ها مخصوصا از تغیرات خودم، باز هم به همین نصفو نیمه هاییم که هست امیدوارم. نگاهم به آسمونه و قلبم محکم.
* نی لو، حامد، پرستو، سیلاک، هوپ، نامیرا و وال کوهان دار و همه ی شما خوبهایی که میدونم هستین یا نمیدونمتون سالتون خوب باشه. بشه نقطه عطفی تو خوشبختی تون.