چهارشنبه ۹ فروردين ۹۶
هر سال یک روزی هست که متوجه میشم میشه تو خونه آستین کوتاه پوشید و سرد نشد! امروز فصل جدایی هوای سرد از هوای گرم بود. قطعا مهم نیست روزهای بعدش هم چقد برف و بارون بیاد.
این روزا بالاخره کتاب بار هستی میلان کوندرا رو میخونم رسیدم به فصل "تن و روان". تا موضوعشو فهمیدم از ذوق کتابو بستم! همیشه که از فیلم کتاب یا پیام آدم خاصی به هیجان اومدم فوری رها میکنم و تو هر جایی که هستم و تو هر محیط و موقعیتی که قرار دارم یه کم دور میزنم!
الان دیگه شبه و شبها دیگه وقت داستانه و مهم نیست روزها چی. با این فکر و برنامه جزوه درسیمو از رو میز پرت میکنم رو تخت تا بعد از مسواک زدن برای خوندنش آماده بشم. این حداقل مجازات ادمهاییه که تو عید برای خودشون برنامه درسی منظم و روزانه میچینن در حالیکه میتونن نچینند!