شنبه ۱۴ بهمن ۹۶
امروز به دانشگاه نرفتم. نسبت به بیرون رفتن از خانه اینرسی پیدا کردهام. گاهی پیش میآید. ده روز است که در خانه هستم. به ندرت بیرون رفتم. دقیقا دو بار. پ که آرزو میکردم بیخیال شود دوباره میخواهد کلاس فرانسه برویم. دیگر همه چیز رو به راه است و بهانهای ندارم.
این روزها صدایی در من زندانی شده است. از عمق جایی ناشناخته فریاد میزند نمیخواهم نمیخواهم.. نسبت به کلاس خاصی رفتن هم اینرسی پیدا کردهام. همان طور که نسبت به خرید کردن، نسبت به کتاب خواندن، نسبت به زیبا کردن اطرافم و نسبت به دور ریختن چیزهایی که باید..
اینرسی یعنی سکون یا دقیقترش یعنی تمایل به هر آن چه که هست. اگر در حال حرکتیم به حرکت ادامه میدهیم و اگر در حال سکونیم به سکون.