يكشنبه ۶ آبان ۹۷
تمام امروز زیر بارون بودم وقتی آمدم خانه صورتم سرخ و خیس شده بود. کلی برگ و رنگ دیدم. همه ی این راه را برای یک کلاس رفته بودم و حالا تنها برمیگشتم. کلاس دیر تر از همیشه تمام شد و آخرش حضور غیاب هم نکرد. زیر بارون موهام زشت و خیس شده بود و مارک جوراب از زیر چکمه هام دیده میشد و من با پالتوی شل و ول و چندساله ام آهنگ گوش میدادم و میدانستم هر چه از پاییز عکس بگیرم به قشنگی چیزی که میبینم نمیشه. وقتی سوار شدم ۸ دقیقه زبان خواندم. توی راه تو اتوبوس دوم، پشت چراغ قرمز یک بار دیگر تصمیم گرفتم برگردم. وقتی گفتم ف خودت خیلی قشنگتر و اصیل تر از همهی رویاهات هستی.