از آن تنگنا

امروز برای کلاسی با آموزش دانشکده و استادمون هماهنگ کردم و همه را خبر کردم که کلاس را بردارند. برای همه پیام گذاشتم و کارهای ثبتنام یک نفر که نتوانست بیاید را انجام دادم. کلاس برگزاری را هم تلگرام کردم و خلاصه. بعد چند دقیقه تاخیر استاد آن کلاس وارد شد و اولین کاری که کرد ما را بیرون کرد! خیلی محترمانه و گفت شما طبق برنامه آموزشی ترم بعد دارید. ببینید چقدر شلوغ شده..

باید از دور افراد متمسخر بیرون میامدیم. همه ی آدم هایی که آن جا نشسته اند دلشان سوژه ای از شما میخواهد.برایم مهم بود جلوی کسی این طوری بیرون نشیم اما مهم تر این است که من باید مسئولیت می گرفتم و توضیح می دادم که به توصیه استاد فلانی آمده ایم. که سر خود نبوده و مرده ی کلاس اینجا نیستیم. اما می دانید همه وسایلم را جمع کردم و در حالی که از لا به لای صندلی ها در می رفتم یک صندلی را به سمت خودم کشاندم تا نهایتا از آن تنگنا خارج شدم.

۱ ۲
مهدی ­­­­
۰۸ مهر ۰۷:۵۲

چقدر بی ادب بوده. همینه میگن phd گرفتن دلیلی به شعور داشتن نیست

پاسخ :

آره خیلی وقته ثابت شده! اما استاد بدی نیست حتی خوبه.. نمی دونم چی شد
به قول یکی از بچه ها سه طبقه از اتاقش تا کلاس اومد کلافه شد!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان