شنبه ۲۸ دی ۹۸
یک عادتی که پیدا کردم اینه که شبهای امتحان جزوه مینویسم چون نوشتن رو از خوندن بیشتر دوست دارم و چون دلم میخواد از درس، نوشته هم داشته باشم. حالا یه صفحه مینویسم و به عنوان جایزه بیت آخر صفحه تقویم رو میخونم! دلم میخواد یه بیت پیدا کنم که استوریش کنم ولی همشون زیادی سوز دارن و عاشقانهاند و من بیشتر فضاهای دیگه رو دوست دارم.
اما امروز جایزههای نفیس دیگهای هم داشتیم. مثلا اگه نوشتن همش تموم بشه فردا برای خودم دو تکه پیتزا و مرغ اسپایسی بخرم! اما آخر شب شد و باید بگم فردا رو با قورمهسبزی سلف سر خواهم کرد. این را هم بگویم بعد چند روز مقاومت بالاخره بیسکوییتی که برای برادرزاده ام خریده بودم را از کوله ام برداشتم و با ولع تمام خوردم و حالا مانده است بیسکوییتی که برای خواهرزاده ام خریدم. پایان اضطرابهای غذایی.