چهارشنبه ۲۲ دی ۰۰
کارهام خیلی فشرده و بدوبدویی شده. تنها امیدم اینه که تحت فشار بیشتر، بیشتر کار کنم. نگرانیم هم اینه که یهو تسمه تایم پاره کنم. به همین جهت با خودم مهربونم. یه جایی پیدا کردم هرروز میرم ساندویچ با کیفیت ارزون میخورم ولی هی دلم میخواد خوشتیپ هم باشم و عذاب وجدان نگیرم تازه هر چی میخورم از حساب بانکم کم میشه که یه کم تو ذوق میزنه. اگه چیزی نخورم احساس قهرمان بودن و نابرده رنج گنج میسر نمیشود میکنم که احساس خوبیه. این روزها که هوا سرده کلاس ورزشمم کنسل میشه که زیاد بهش نیاز دارم. خیلی چیزا میخوام که میدونم باید صبر کنم و موقتا دورشو خط بکشم.