دارم به اصرار خانواده برای آزمون استخدامی دبیری میخونم.
معلمی خوبه. بودن تو ایران هم خوبه. اما در این وضع فعلی؟ واقعا در این وضع فعلی؟ بیزارم از سیستم آموزشی فعلی و به طور کلی کار دولتی اینجا و پایین آوردن استانداردهای حقوقی مادی و معنویت. بهش که فکر میکنم حالم ناجور میشه.. این بار میدونم این کار برای من مناسب نیست فقط نمیدونم آیا قراره مسیر آرزوهام از این دالان تاریک هم بگذره یا نه؟ واقعا نمیدونم این از اشتباهات زندگیمه یا از سختیها و کج مسیریها که در نهایت منو به هدف اصلیم نزدیک میکنه. از طرفی خانواده خیلی مایله و یه جورایی با قبولیم نفس راحت میکشه. از طرف دیگه من؟ من از وابستگی مالی خسته شدم. واقعا نزدیک تسلیم شدن هستم. کسی نیست که منو درک کنه. تا یه هفته حالم ناجوره. هر سال مثل یه سونامی رو سر من خراب میشه این استرس و انتخاب مسیر. تو این وانفسای بیکاری تعداد معلم مورد نیاز هم زیاده. یه جورایی اگه نخوام باید سر جلسه عملا سوالا رو سفید بزارم. آیا این ناشکریه؟ کله خرابیه؟ یا دقیقا تصمیم درست و مناسب منه که سفید بزارم؟ عملا تو انتخابها تنها هستم. همیشه.