جمعه ۱۳ مرداد ۰۲
اومدم اینجا و دلم میخواد چیزی بنویسم. آزمون استخدامی رو خوب دادم. سوالات عمومی که همش دینی حکومتی بود رو اصلا بلد نبودم. به جاش هوش و توانمندی ذهنی رو فکر کنم 100 بزنم که میتونن همدیگه رو بشورند.
یه استراحت درست و حسابی کردم و حالا باید برگردم به ماراتن پایاننامه که به پایان برسونم.
دیت مجازی هم یه خرده رمز گشایی کرد از خودش که تصمیم گرفتم فعلا ادامه بدم. اون هم تهران مشغول ریوایز مقالهاش هست و شدیدا در حال ریاضت و پول جمع کردن برای پست داک و مهاجرت.
من هم بیرون که هستم دیگه دلم نمیخواد چیزی بخرم. حتی یه بطری آب.