شنبه ۲۹ اسفند ۹۴
همین حدوداست که وارد سومین دهه زندگیم میشم
+یه جور نگرانی ِخوب،امید.
شاید یه جای دنیا خونهای باشه که خونهی منه
و شبیه منه.
با این همه آخر اسفند چند نکته خوب در خود نهفته دارد؛
تلاش برای بهتر شدن و آماده شدن برای یک شروع جدید
تولدم
آفتاب کمرنگ
بوی شیشه پاککن که متاسفاته امسال نداشتیمش!
چهارشنبه سوری که البته اینو دیگه هیچ سالی نداشتیم! ما از آن خانواده هایی هستیم که در این شب از پنجره ها هم دور میشویم.
نکته خوبی که امسال اضافه شد: خانوم یا آقای باران عزیز
خیلی هم بامزه:))