بین گزارشکار نوشتن و برای امتحان چهارشنبه خواندن، فیلم جدید دانلود شده را نبینم صلوات.
بین گزارشکار نوشتن و برای امتحان چهارشنبه خواندن، فیلم جدید دانلود شده را نبینم صلوات.
خیلی وقتا آدما حرفایی رو میزنن که یکی باید به خودشون بزنه.. مثل وقتی که میگه کسی که بخوادت، تو رو واسه خودت میخواد!
شایدم خودشون تو خلوت مدام به خودشون گوشزد میکنن اونو واسه خودش بخواه!! و ناگاه تو جمع همون ها رو به خورد بقیه م میدن
فهمیدن این چیزا تو دیگران به غیر از هوش اجتماعی رو به بالا، یه ذهن میخواد که در خلوت خودش پر از این جور حرفا باشه و گاهی که فرد نگاه میکنه ببینه همه ی امر و نهی هایی که خود به آن محتاج ست به بیرون درز کرده.
*چقد چرت گفتم..شمام هیچی نمیگین' _'
*این احساس من بود که یکی باید به خودش میگفت که حواست باشه کسی رو که میخوای اونو واسه ی خودش بخوای !
شما بخون ساندویچی مترو، ما میخونیم توزیع کننده مواد!
*حدس. موادفروش ها آدمهایی که کشف میکنم.
در راستای نشان دادن حقایق ٬میگه پارکینگ اساتید دانشگاه خودمونو با پارکینگ ماشینهای استادای علوم پزشکی مقایسه کنید!
آدمی که دو ساعت از آمدنش به خانه گذشته باشد و با همه بیکاری هنوز شلوار راحتی خونگی اش را به پا نکرده.
مثلا جلوی یکی از درهای شیشه ای دانشگاه خودت و لباسهاتو مرتب کنی، یهو از پشت در و از همون نقطه که داشتی خودتو میدیدی بیاد رد شه...