آ دوست عزیز منه. دیدار باهاش به من حس خوبی میده و کمک کننده است. ضمن اینکه در ده سال اخیر بدون استثنا با پیام هاش دچار اضطراب میشم. چون خیلی فرق داریم.
آ دوست عزیز منه. دیدار باهاش به من حس خوبی میده و کمک کننده است. ضمن اینکه در ده سال اخیر بدون استثنا با پیام هاش دچار اضطراب میشم. چون خیلی فرق داریم.
چهره های علمی با غلط املایی و یا تلفظ اشتباه کلمات و یا ه کسره از چشمم میافتند.
وقتی آدما حالشون خوبه ممکنه فکر کنن اخیش بالاخره حالم خوب شد ولی میدونید خوب شدن، بد شدن همه پیوسته به همدیگه است. بالا و پایین داریم. بنابراین چو میگذرد غمی نباید باشه اصولا.
کلمه shame در انگلیسی به دو معنا کاربرد دارد: یک معنای toxic یا سمی و دیگری معنای healthy یا سالم.
toxic shame همان خجالت خودمان است
و
healthy shame معنای حیا میدهد.
مثل پوست که از بدن و جسم ما محافظت میکنه و مرز بین داخل و خارج جسم هست، حیا هم از مرزهای سلامت روان ما نگه داری میکنه. یعنی هم باعث میشه آسیب نزنیم و هم آسیب نبینیم.
حیا جزو ضفات پسندیده هست. حتی خدا هم حیا داره:
کرم بین و لطف خداوندگار / گنه بنده کردهست و او شرمسار (سعدی)
پ.ن. احساس میکنم شبیه اخوندا حرف زدم. ولی چه کنیم شما پیام حرفهارو بردارین. منم دارم ویس هولاکویی گوش میدم که ازش کمک بگیرم.
بعضی اوقات فکر میکنم ممکن است همه رویاهایی که الان دارم و با جزئیات نسبت به انها خیال پردازی میکنم و یا با خودم حرف میزنم در نهایت به شکل هذیان هایی در دوران کهن سالی از من رخ نمون کنند! مثلا خاطرات خود را برای نوه هایم تعریف کنم و آنها با دهانی باز و متعجب از بزرگ ترها سوال کنند. در حالی که بزرگ تر ها با بی خیالی سری تکان دهند که همچین چیزی نبوده است.
آدم وقتی بچه است از قدبلندی خجالت میکشد. قدبلندی عامل رفتن به ته صف، نشستن روی اخرین نیمکت کلاس، فرق داشتن با اکثریت در بازی ها، جا نشدن در خیلی جاها و گنده به نظر آمدن و این داستان هاست. دلت می خواهد از شرش راحت شوی.
این را امروز گفتم بنویسم چون دیدم هنوز که هنوز است خودم را موقع نماز و سجده بی جهت مچاله میکنم تا در جانماز جا شوم.. انگار که هنوز در صف نماز جماعت مدرسه قرار است مهرم روی نوارهای سبز جانماز جا نشود و از این موضوع خجالت بکشم.
آدم وقتی بزرگ میشود به قد بلندش حس خوبی دارد. خیلی چیزها در بزرگسالی به نفع قدبلندی است. اما چرا هنوز قد خودم را موقع سجده کوچک میکنم؟ تا در جانماز جا شوم؟ اگر نشدم چه؟
چه چیزهایی که از بچگی این گونه در مغز ما جا خوش کرده..؟! و اگر قدبلندی بازم مثل قبلا مایه ی دردسر بود چه؟
وقتی هنوز استارتی برای کسب و کار اینترنتی تان نزده اید. همه چیز را مثل یک کار تمام شده میبینید که انگار فقط کافی است شروعش کنید. ماشین حساب دستتان و عددهای میلیونی قشنگ به عنوان درامد ماهیانه. صد تا صد تا فالوور اضافه میشود. همه چیز را بلدید و همین حال کافیست تا پول پارو کنید و همه ی عکس های سیو شده را به کمد لباس های خود اضافه کنید.
وقتی اولین قدم ها را برمیداری تازه میفهمی هیچ بعید نیست عمرت به ساماندهی و رشد همین یک بیزینس بگذرد. و وقتی فکر میکنی مثلا با اولین چهارصد هزار تومان که با فلاکت به دست آمده فلان لباس را برای خودت میخری کمی حیفت میاید زحمت هایت را تبدیل به یک کالای متناهی محدود کنی. خسیس میشوی. کوچک میشوی در حد یک نقطه میان صفر و یک های کدهای این ابر جهان بزرگ مجازی گم.
بیزینس مجازی، این کار بی ریشه، مثل بالای رفتن از یک نردبان رنگارنگ بلند بلند است که یک دستت ابمیوه هست و با یک دست دیگر راحت بالا میروی. سخت است اما سخت نمیگذرد.
از رشد کردن، کوچک بودن و اولین صدهزار تومان بعد از کلی مشقت خوشم می اید. از این بازی خوشم میاید.
آدم فکر میکند همیشه 20 ساله میماند. نه بهتر است بگویم ادم نمیداند چه چیزهای برای 20 سالگی هست که مثلا برای 25 سالگی نیست. یک چیزهایی که انتظار نداریم پاک میشود. دیگر سر ذوق نمیاوردت. 20 سالگی خیلی زیباست. نه آن تندی نوجوانی را دارد که بزرگ ترها بدشان میآید و نه آن منطق و خطکش بزرگسالی را دارد که کوچکترها بدشان میاید. آدم در فاصله مناسبی از کارهای مهم مثل انتخاب رشته و انتخاب شغل و ازدواج و بچه و مسئولیت دارد. در دانشگاه فقط قرار است یک سری کلاس بگذارند با دوستانش باشد و برای ناهار برنامه بریزد. دوست دارد عشقی چیزی پیدا کند. حتی فرصت داشتن دوست های بیشتر.رمان های جدید را بخواند و سینما بیشتر بچسبد.
خلاصه 20 سالگی خیلی زیبا بود. با این که روزهای بدش یادم رفته اما به خودم میگویم ناراحت نباش تمام شده خوشحال باش که اتفاق افتاده. لابه لای همه چیز این که میشه دلت برای 20 سالگی تنگ بشه و لا به لای انجام دادن پروژه های دانشگاهیت برگردی اینجا بنویسی 20 سالگی خوب بود جای شکر دارد.
اگه بخواهید یه پیج انلاین با درآمد داشته باشید فکر میکند در چه زمینه ای علاقه وافر دارید؟
سوال دوم فکر میکنید در چه زمینه ای بیشتر توانایی دارید؟
جوابهای من:
1- بلاگری و فشن
2- آموزش زیستشناسی
سوال سوم: آیا جواب دو سوال قبل شما فرق دارد؟
اگر بله سوال چهارم: آیا خودتان میخواستید فرق داشته باشد یا این تفاوت دست شما نبود؟