این که دارم نوازش دادنهای به آدمهارو به جا تر میکنم و هر کاری که زحمت اضافهس میزارم کنار برام جالبه. مثل شمشیر دو لبهست با خودخواهی! و اینکه نیاز به مطالعه در این مورد رو در خودم احساس میکنم. وقتی هم ندارم گرچه.
این که دارم نوازش دادنهای به آدمهارو به جا تر میکنم و هر کاری که زحمت اضافهس میزارم کنار برام جالبه. مثل شمشیر دو لبهست با خودخواهی! و اینکه نیاز به مطالعه در این مورد رو در خودم احساس میکنم. وقتی هم ندارم گرچه.
تو سال جدید تصمیمات جدیدی هم دارم یکیش اینه که من هم تلاش کنم برای نزدیک شدن به آدمهایی که دوست دارم. و اینکه از اون طرف آدمهای حذف شدنی رو زودتر خودم حذف کنم. و کلا من باشم که بیشتر انتخاب کنم. و اینکه نوازش دادنهای به آدمها رو به جاتر کنم.
بیست دو سالگی. سالی که موسیقی جَز زیاد گوش دادم و زیاد به خدا توکل کردم. سالی که سختیهاش جدید بود و من زیاد از خودم ترسیدم. سالی که خیر زیاد داشت و به ایمان من اضافه کرد. بیستودوسالگی سال مقدمه سال پیشدرآمد. سالی که از یک گوشهی جدید به خودم نگاه کردم و از همیشه بهتر منظور خودمو فهمیدم. این بزرگترین اتفاق بود و بله. انتظارشو هم داشتم.
سرماخوردگی. خانهتکانی. بغض. تمام شدن کارها. مامان و بابا. گل مصنوعی. بادمجون و گوشت. خرید.
یک تجربه!
با آدمایی که میخوان تو پیاماشووووون داد بزنن و واسه این خاطر حروووووف اضاااااافه میییییزارن قطع ارتباطططططط کنیییییید. صد در صصصصصد به نفعتووونه. صد دررر صددد آدمهااااااای اشتباههیییی هستن و از یه جایی به بعد درکشون سخخخته.
برا من که اینطور بوده.
احتمالا داشتید توی روابطتون که با یکی آشنا بشید ولی یکهو بیدلیل تبدیل بشید به غریبه! چند سال قبل سلام علیک داشتیم اما یه دفعه بدون دلیل آشنازدایی کردیم و مثل دو غریبه شدیم! تاکید میکنم بدون هیچ دلیلی. نمیدونم مثالشو بین خودتون پیدا کردید یا نه اما به نظر شما عجیب نیست؟ هیچی دیگه خواستم بگم دارم الآن بار آشنایی دوباره رو تحمل میکنم!
تو سالن مطالعه هم ردیف هم نشستیم. میشه گفت هر ساعت و هر زمانی که میام حضور داره. مجهز ترین آدمیه که دیدم! فلاسک آب گرم، فلاسک آب سرد، بالشت برای روی صندلی، ماگ مخصوص، یه جا کتابی منحصر به فرد برای تنظیم فاصله چشم تا کتاب و... حتی دمپایی خیلی راحت... . باید بگم این توانایی رو هم داره که همزمان هم درس بخونه و هم خوراکی بخوره و همش درحال همین دوکار باهمه!
خوشبختترینه!!
پ.ن. من یه ساندویچ نون پنیر داشتم و همون اول خوردم که حواسم موقع درس خوندن بهش پرت نشه!