بیستز

همین حدوداست که وارد سومین دهه زندگیم میشم


+یه جور نگرانی ِخوب،امید.

۰ ۰

احساس خونه و اتاقم ، خونه و اتاق من نیست انگار

شاید یه جای دنیا خونه‌ای باشه که خونه‌ی منه

و شبیه منه.

۲ ۰

اسفند و چند نکته کلی

با این همه آخر اسفند چند نکته خوب در خود نهفته دارد؛

تلاش برای بهتر شدن و آماده شدن برای یک شروع جدید

تولدم

آفتاب کمرنگ

بوی شیشه پاککن که متاسفاته امسال نداشتیمش!

چهارشنبه سوری که البته  اینو دیگه هیچ سالی نداشتیم! ما از آن خانواده هایی هستیم که در این شب از پنجره ها هم دور میشویم.


نکته خوبی که امسال اضافه شد: خانوم یا آقای باران عزیز

خیلی هم بامزه:))

۰ ۰

کرختی روزای آخر سال

روزهای آخر سال کش میارن و من هیچ نکته‌ی جالبی نمیبینم مگر کتاب مبانی کامپیوتر و دیفرانسیل و شرلوک هولمز و گروه تلگرام کوچیک دوستای دانشگاهو پنیر پیتزا و به طور کلی غذا و  آدامس  نعنایی تند و بوی کافی آماده. اوه نه پس من نکات جالبی هم میبینم ولی خب بازم بهم خوش نمیگذره
هر چیزی میتونه عصبانیم کنه و من خودمو گذاشتم رو اون موود خودکار بیخیالیم که جواب همه رو آروم میده و البته گاهی ممکنه از کوکش خارج شه و همه چیزو به ثانیه بدره! حوصله خریدم ندارم و حوصله‌ی زنگ زدن به آ رو. ایضا حوصله‌ی تمیز کردن اتاق رو برای امروز حداقل.

پ.ن. دیگه هیچوقت تو زندگیم با هیچ عضو خونواده ‌ای قهر نمیکنم. حیف انرژی نیس!؟
پ.ن. بی‌خیالی...من که حرفای اون روزشو  بی‌خیال شدم
پ.ن. به امید روزیکه بی دلیل دیدن دوستامو در هر شرایطی نپیچونم.
۰ ۰

...

The small world we live in...

۰ ۰

معنای زندگی.

واقعا همه‌ی آن‌هایی که ادبیات میخوانند خیلی روحیه‌شان پر از حال ِ خوبه!
دکتر کاف استاد فیزیک میگفت آدم هر چی که سنش بیشتر می‌ره بالا بیشتر به سمت این چیزها میخواد بره
میدانید؟
۰ ۰

من و روی ابرها

حالا که دارم برای امتحان ترم دبیات میخوانم و مولانا! فکر میکنم شمس را بیشتر از مولانا درک میکنم

احساسم میگه بیشتر میتوانم در زندگی شمس باشم تا مولانا!

شمس را با همه‌ی اسرارش بیشتر میفهمم

شمس را.


یک شمس برای زندگی هر آدم.. آرزوی امروزم.




۰ ۰

my new life style

میخواهم کمی بهتر زندگی کنم،
بیشتر نوشتن هم شاملش میشود..

منتظر باشید!
۰ ۰

دلم میخواهد...

یک جای دیگر باید بالای صفحه بزرگتر بنویسم «دلم میخواهد...» بعد شروع کنم تا جایی که دستم درد بگیرد همه‌‌شان را بنویسم. همه‌ی همه را که نوشتم مستقیم بلند شوم یه کاری بکنم، یه کاری که ربط داشته باشد.
۰ ۰

strange smell

چند روزه اطراف میز مطالعه‌م بوی یه جور گل میاد

حتما از اون بوهاست که چند سال بعد برام نوستالژی میشه و یاد ترمهای اول دانشگاهم میفتم

۰ ۰
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان