اگه وبلاگمو میخونه کسی لطفا بگه
میخوام یه تغییراتی ایجاد کنم:| حقشه بدونه:|
اگه وبلاگمو میخونه کسی لطفا بگه
میخوام یه تغییراتی ایجاد کنم:| حقشه بدونه:|
جلسه آخر آزمایشگاه ِ زیست گیاهی استاد گفت هر جا هر کی ازتون پرسید این گیاه چیه یه اسم لاتینِ همینطوری الکی بگید نمیفهمه که..
آن هجدهمین افراد یا گروههایی که در معرض بی شعوری شدید قرار دارند:|
کتاب بیشعوری خاویر کارمنت
عین شین استاد ترم پیش
عینک میزند
چشمهای ریزی دارد
همه جایش ساده و مرتب است
صدای مهربانی دارد
به بهترین شکل جواب سلام مان را میدهد
متواضع ترین راه رفتن را دارد
با اتوبوس رفت و آمد میکند
و
باز هم بگویم¿¡
همیشه همینطور بوده
همیشه صادقانه هر چی نگرانی برای درسام داشتمو جلو بقیه ابراز کردم و بیشنر از همه از کارها حرف زدم و درگیر شدم و به همه تا آخرین توانها کمک کردم و همیشه که نمره خوب گرفتم هزارتا برچسب این شب تا صبح میخونه و خیلی خرخونه و فلان بی مدان(!) بهم زده شده حتی از بهترینننن دوستهاا
ملت فکر میکنن من همونقد که از درسها حرف میزنم همونقدم بهشون اهمیت میدم!
از این که فکر میکنن من آدمیم که نشستم کتابهارو میجویم ناراحتم
و از این که کاش حداقل بودم و بعد این فکرها هم در موردم بود
از این که من آن نیم و گیرم روزی باشم شما چرا میخواین از بین ببرین
دلم پره اما یه روزهایی بود که از بس درس نمیخوندم میخواستم وضع برگرده مثل گذشته نمره هام خوب بشه ملت هر چی فکر کردن کردن به جهنم
حالا وضع برگشته به گذشته من یاز هم اهمیت میدم و خدا ب خیر کنه
اخیش دو تا از امتحانامو خوب دادم و رسیدم به آخر هفته خداروشکر!!
فردا بچه ها میرن سینما نمیدونم میشه برم یا نه!
دلم شدیدا فیلم میخواد و حوصله مهمونی نداره(اشاره به دو مهمونی پیش رو!)
کلی امتحان مونده که هر کدومش منو یک قدم به هدفم نزدیکتر میکنه یا یک قدم دور میکنه
هوا گرم شده
بعضی ها هستن هر کارررررررری هم بشه معذرت نمیخوان!
یک احمق هم مثه من از در و دیوارم پاش بیفته عذرخواهی میکنه!
:/
یه آدمهایی کلا مسئولیت پذیر نباشن بهتره! دختره خودش برنامه چیده کارهارو زودتر بکنیم خودشم نیومده
کلی اینجا نوشتم و بعد با دیلیت کردن یکی یکی حروف همه چیزو پاک کردم! تا فقط یه چیزی بگم
بازم به خودم برمیگرده!
آدمهای خیلی شبیهتر به اون چیزی که میخوام بعد از شبیه شدن خودم به اون چیزی که از خودم میخوام پدیدار میشن!
نمیدونم چرا اول من باید پدیدار بشم ولی خب اوکیه. اگ این حقیقت داشته باشه میتونم امیدوار باشم
هر چی بیشتر میگردم نامطمئن تر میشم
کاملا مشخصه وضع علمی کشور خوابیده
خیلی از خبرها تو سایتها مربوط به چند سال پیشه
مگه جنگه؟!
کتابهای کنکور رو روی هم چیده و قصد دارم به اندازه وزن کاغذها بفروشم!
سفیدیشونو که میبینم کمی به عادلانه بودن زندگی امیدوار میشم!!
دارم به امتحانای خرداد نزدیک میشم، گفتم اتاقو مرتب کنم چون احتمالا با اون وضع، سخت میشد واسه درس خوندن جا پیدا کرد!
خوشبختانه الان تمیزکاریا تموم شد.
این روزها هر طور فکر میکنم نسبت به خواسته هام کم پولم! نمیدونم چی میشه! خدایا ضمن قدردانی از وضع وجود ازت کمک بیشتری تقاضا دارم
برم یه سر حیاط و آشپزخونه و بعد برنامهریزی و نماز و شام و مسلما اجرای درصدی از برنامه درسی