در شرایط سخت چه سوالهایی ازخود میپرسند و چه جوابهایی به آن میدهند
زیر باد کولر البته اگر راستش را بخواهید کمی آنورتر( میدانم که نمیخواستید) نشستم و دلم نمیخواد به چیز خاصی فکر کنم
پارسال این موقع ها با تمام جدیت شروع کرده بودم به درس خواندن البته چند روز بعدش هم روز کنکور بود به هر حال من از درس خواندنم راضی شده بودم و چقدر دلم میخواست پزشک بشم! حالا یک سال گذشته و من چقدررر دلم میخواهد یک چیز دیگری بشوم و راستش را بخواهید چه؟ راستش را بخواهید به هیچ حسی اطمینان ندارم! و فقط میخوام برم جلو! اگه نرم چه؟
سه روز سخت تموم شد و من خیلی بهتر از تصورم تونستم اوضاع رو اداره کنم. خدارو شکر.
امروز تو اینستا دلم گرفت. آدمای بزرگی تو دانشگاه وجود دارن که دلم میخواد باهاشون صحبت کنم.. جدا چرا من با آدمایی که دوستشون دارم آشنا نیستم! چرا با وجود اینکه من میشناسمشون ولی اونا روحشون هم از من خبر نداره! چرا انقد مغرور و بدقلقم که این آدمای خوبو از دست میدم! کاش یه روز بشه که منم یه آدم گریت بشم یه آدم گریت که اترکتس گریتس
امتحان زبان کمتر از یه ربع طول کشید نیم ساعت الکی نشسته بودم
خداروشکر اولی به خیر گذشت
فردا و پس فردا هم امتحان دارم
باید از همین حالاها خوندنو شروع کنم
سین عزیزم روزه بود منتظرم اذان بشه کلی ماچ و قبول باشه بهش بگم
و البته میم هم. ♥
امروز نشون دادم که چقد برای کلاس موسیقی تابستونی جدی هستم
ماه رمضونو از داخل نگاه کنی یه شکله از خارج یه شکله دیگه
و من الان که یه ذره مونده تا واردش بشیم حال خاصی دارم
وخوب!
صبح بیدار شدم و ضمن فکر کردن به اینکه کش مویم را کجا قرار دادم یادم آمد دیروز درصد بالایی از موهایم را در آرایشگاه جا گذاشتم! بعد هم کش به درد نخور را در جیب مانتویم رها کرده بودم. به موهای رو میز نگاه میکردم و از این که زن آنها را نریخت دور و مرتب گذاشت تا موی مصنوعی درست کند غمگین شدم! غمگین هستم! فکر میکنم باید تنها رو سر من میبودند و من نسبت بهشان بی وفا شدم
اما حالا با موهای کوتاه که جلویش بلندتر است روز خودم را شروع کردم!
دو ساعت تمام شیمی آلی خواندم و به خودم گفتم دیدی ف؟! نزدیک دو ساعت پیوسته درس خواندی و نمردی
من میخوام مهر یه پیانو تو اتاقم باشه نمیدونم به کدوم شکل از چه راهی و با کدوم پول ولی به بهترین حالت
و البته شگفتانگیز ترینش!