از تفریحات

پایین امدن با آن شیب و سرعت و یک‌باره سربرآوردن از آب درست مثل لحظه متولد شدن بود!

dreams and dreamers

‏بسیار انگشت‌شمارند کسانی که آرزوهایشان را به هر قیمت که شده برآورده می‌سازند.

مثل آب برای شکلات


۲

566th

دلم برای اونایی که برای اولین بار با من برنامه میزارن برن بیرون و تفریح و نمیدونن با چه آدم بپیچونی طرفن گاهی (البته فقط گاهی) می‌سوزه! کم کم دارم فکر میکنم این یکنواختی دیگه انتخاب منه برنامه‌ی منه اصلا شاید علاقه‌ی منه که یکنواخت بگذرونمم اوقاتو. همه چی آروم. مثل همین صدای بارون یکنواخت که میاد از کوچه و قشنگه انصافا. چه فرقی میکنه. هوم؟ ولی راستشو بخواین قاطی‌این یکنواختی‌ها دارم یه کارایی میکنم. به تن یه چیزایی جامه عمل میپوشونم ماژیک دستم گرفتم و نمودار رو دیوار درست کردم برای هرروز ِ این چند وقت. موفق هم بودم از حق نگذریم. آدم وقتی موفق میشه باید بگیرتش همون لحظه نگاهش کنه‌. یادش میره اصولا چون.

565th

خودش رو براش لوس میکنه. به اعتراضی‌ترین شکل ممکن! هی از این ناز و اعتراض از اون نیاز و نوازش! ولی من براش اون آدم نوازش دادنش نیستم. آدم اینجا کارگاه کاره و تو ام به اندازه‌ی بقیه باید کار کنی‌ای هستم.

564th

مدل من تو مهمون‌داری اینجوری شده که طرف مقابلم رو رها میکنم یعنی سر سفره بیشتر سرم گرم بشقاب خودمه تا رسیدگی به اون و سعی میکنم حدالامکان همه چیز رو در دسترسش بزارم تا اگه خواست تعارف نکنه. هر موقع دوست داشته باشه میتونه استراحت کنه و بخوابه هر جا دوست داشت میتونه بنشینه و هر چقد دلش خواست با تلفن همراهش صحبت کنه، بدون نگاه مزاحمت آمیز من. 

احساس میکنم ادم‌ها هر چه رهاتر و به دور تعارفات‌تر، خوشحال‌تر و به هم نزدیک‌تر.

۳ ۲
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان