If you chase two rabbits, you will not catch either one
Russian proverb
◀◀جمله ای که ممکن است در صد و پنج سالگی بدون آن که از من پندی بخواهید بگویم. مسلما الان نمیگویم که خودم هم ده دوازده ربیت را دنبل میکنم🐇
من دیده ام که درجه سعادت اشخاص بستگی به اراده و میل خود آنها دارد.
آبراهام لینکلن
رابین سال گذشته نمایش آنتونی و کلئوپاترا را دید. پس از اجرای نمایش قدمزنان در حاشیه مسیر رودخانه به راه افتاد و متوجه قوی سیاهرنگی شد؛ اولین قوی سیاهی که تا به حال دیده بود. قوی سیاه هوشیار و زیرک بود و به فاصلهی اندکی از قوهای سفید غذا میخورد آ نرمنرمک در آب حرکت میکرد. شاید چیزی که موجب شد به این فکر بیفتد که پس از این به جای غذا خوردن پشت پیشخوان، به رستوران خیلی خوبی برود، درخشش بال قوهای سپید بود. رومیزی سپید، با چند شاخه گل تازه، نوشیدنی و غذایی خاص مثل صدف سیاه. همان موقع دست در کیفش برد تا کیف پولش را در بیاورد و ببیند چه مقدار پول همراه آورده است.
اما کیف پول سر جایش نبود. کیف پترچهای لته جقهای زنجیر نقرهای که به ندرت از آن استفاده میکرد، مثل همیشه روی شانهاش آویزان نبود. غیب شده بود.
نیرنگها از کتاب گریزپا نوشته آلیس مونرو
By mariaherreros
◀◀قبلا هم در مورد این داستان یه چیزی نوشتهام:)
از هیچ باید به قدر هیچ خواست نه بیشتر!
ابن مشغله - نادر ابراهیمی
گاهی وقتا فکر میکنم اونهایی که تو زندگی ساده ترین و عادتی ترین چیزهارو انتخاب میکنن بهتر از بقیه معنی زندگی رو درک کردن. اونهایی که کلاس اول دوست نداشتن برن مدرسه، اونهایی که جمعهها خوابیدن و بعد پاشدن فیلم سینمایی نگاه کردن و اصلا برنامه مورد علاقهشان برای یک صبح منحصر به فرد همین بوده و برای صبح منحصر به فرد بعدیشان هم همینه آن هایی که تمام چیزی که از زندگی میخوان نشستن و بعد از ظهر فوتبال دیدنه و وقتی فوتبال میبینن فقط به بازی نگاه میکنن نه به رویای روی چمنها دویدن و جلوی صدها هزار نفر گل زدن. خیلی از آنهایی که میتوانند خواستگاریو که براشون میاد یک هفته ای قبول کنن چون معتقدن به نظر همه چیش اوکیه و بعد همه میبینن واقعا همینطوریه! انهایی که درست فکر میکنن و به اولین شغل اداری با حقوق ثابت و یک روز تعطیلی و بیمه و فلان روز مرخصی در سال، با قطعیت پاسخ بله میدهند و برای مصاحبه مطالعه میکنن و یکباره به تلاطم میافتند. آنهایی که دراز میکشند چای میخورند و کتاب میخوانند تا یک چیزی بدانند نه این که یک چیزی پیدا کنند!
گاهی فکر میکنم از زندگی توقعی نداشتن و معمولی ترین ها را برگزیدن عالی ترین کاری هست که میشه تو این فرصت مسخره انجام داد و بیشتر کسانی که خارقالعادهترین هارو انتخاب میکنن حتی بعد همه ماجراهایش غمگین یه گوشه به گذر زمانهای کسل کنندهای که بدان عادت ندارند نگاه میکنند و لبخند تلخ میزنند.شاید.