کادو گرفتم

دیشب اولین کادوی روز معلم عمرم رو گرفتم. یه تاپ مشکی با عکس جغد. یه عمر من روزهای معلم منتظر کادوهای بامزه و کوچیک و بزرگ دانش‌اموزای مامانم بودم. حالا جامون عوض شده. وقتی از در اومدم تو میپرسید اون چیه دستت:)

معلمی شغل خوبیه. ساعت کار کم، رئیس خودت و بقیه بودن و کادو گرفتن. عیب‌هایی هم داره مثلا همیشه متواضع و ساده بودن باحوصله و صبور بودن و همیشه نیاز به خوب بودن حتی وقتی از درون داغونی. فعلا که هستیم.

 

پ.ن. یک خبر عجیب برای خودم و خوانندگان قدیمی: سر کلاس نوجوانان با ریتم شعر خوندیم و بچه‌ها خوششون اومد. صدام چند لحظه واقعا قشنگ شد. البته بعد مثل ستاره ای تو آسمون تاریک خاموش شد و دیگه نخوندم.

۲ ۲

929فا

سالها پیش بنیامین بهادری خواننده ای که به شدت کارهاش معروف شده بود برای مدتی نسبتا کم کار شد. دیگه اسمش رو زبون ها نبود و ازش عکس جدیدی دیده نمیشد. رفته بود توی لاک خودش. یه روز یه تصادف نابهنگام باعث شد همسرش رو از دست بده. این خبر رسانه ای شد. دوباره اسمش افتاد سر زبون ها. همه فهمیدن یه دختر دوساله داره و درست  بعد این واقعه بود که کلی آهنگ های جدید ازش شنیده شد و  کلی کنسرت و عکس و اوضاع مثل سالهای قبلی و حتی بهتر شد.

یه روز تو تلویزیون دیدم که مجری که از دوستانش بود پرسید بعضی ها معتقدن از دست رفتن همسر شما باعث شد بیشتر مورد توجه قرار بگیرین.

قریب به این مضمون جواب داد: بعضی آدمها اونقدر بزرگند که سراسر نعمت هستند. بودنشون یه جوری نعمته نبودنشون هم یه جور دیگه. و آره چه اشکالی داره همسر من اون قدر خوب بود که حتی با رفتنش برای من باز هم اتفاق‌های خوب افتاد.

 

خواستم بگم برای روز مرگم نه گریه حضار، نه مجلس باشکوه نه مناسبت مذهبی نه بارون و نه فصلی مثل پاییز رو میخوام. فقط میخوام اون روز به همه خوش بگذره. نوعی شادی و غم. مثل هوای لطیف بارون و افتاب باشه دل کسانی که به یادم بودند.

۰ ۴
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان