حرف۲۱۷

لا به لای قفسه های کتابخونه، به یمن تلگرام فهمیدم کلاس تشکیل شده و استاد آمده. همه میپرسیدن کدوم بچه ای پا شده رفته کلاس را تشکیل داده؟ همه به روی خودشان نمیاوردن. آخر هم معلوم نشد ما باید از چه کسی متنفر بشویم. اما خیلیا گفتن فردا حتما خودشان را به کلاس بعدی میرسانند.. خوابگاهی ها هم تقاضای فرصت برای رسیدن داشتن و اینکه نرید تا ما هم خودمونو برسونیم.. و  مثل همیشه کاملا فراموش شد خواست جمع چی بود و  قرار بود کلاسها دو هفته بعد تشکیل شود..
۱ ۱
✿شمیم زندگی✿
۲۳ شهریور ۱۷:۲۳
امان ازاین کارها...

پاسخ :

هعی :'
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان