فرصت جبران؟ نه.

دفتر ثبت رکوردها را داد به من تا لباسش را بپوشد. چشم از من و دفتر برنمیداشت. میترسید کسی رکوردش را عوض کند. همش از امانت میگفت از حق الناس.. بعد من  را میپایید. همه ی لباسهایش را پوشید و دفتر را در اولین وهله پس گرفت. به دفتر خیره شده  بودم  و به چیزی که دیگر از دسترسم خارج میشد و رکورد تقلبی که پشیمانی نتوانست درستش کند.
۳ ۳
منِ ناشناس
۰۹ دی ۰۰:۳۳
منظوراین مطلبو نفهمیدم.

پاسخ :

اوه :(
سیّد محمّد جعاوله
۰۹ دی ۰۷:۳۹
آخرش نا امیدکننده بود
yasna sadat
۱۰ دی ۱۴:۴۷
رکورد تقلبی؟

پاسخ :

شنای سوئدی .-.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان