ups and downs

یک روزی با آهنگ توی آسانسور بغضم میشه و  به قیافه ام تو آینه نگاه میکنم و یک روز بعد با همون آهنگ تو اون جعبه ی کوچیک در حال حرکت قر میدم. امروز رو کامل نوسان نداشتم و توی اتوبوس یک کتاب جدید شروع کردم و رفتم ورزش و از سلف جدید ناهار گرفتم و با خواهرزاده ام حرف زدم و جواب سوال کلاس فردا را نوشتم. نمی دونم چی میشه به دخترداییم که چهار سال پیش از علاقه ام به رشته ام میگفتم پیام دادم و لا به لاش گفتم خیلی پول پرست شدم . مدتیه دارم یه کتاب می خونم که نشون میده رشته ام در آینده چشم اندازه خیلی خوبی داره. نمی دونم باور کنم یا نه. فکر این که آزمون مجدد بدم منو درگیر کرده و از طرف دیگه موقعیت الانم قابل قبوله. فعلا این فکر هارو گذاشتم کنار و به این فکر می کنم که خودمو بالا و حال خوب نگه دارم. و کلاس ها رو برم. و زودتر یه گوشه پیدا کنم برای خزیدن به اونجا و درس خوندن برای همه ی پلن های ۱، ۲ و ۳ و زودتر اوکی کردن یکی شون. امیدوارم اون یکی یک خوب باشه و ریسک هاش رو دوست داشته باشم واقعا می دونم هیچ کاری نکردن هم الان یک ریسکه.

۰ ۳
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان