نفس عمیق!

داشتم کارهای نوشتنمو پیش میبردم که یهو اتفاقی که افتاد دستم خورد و با پسری که مدتیه مجازی حرف میزنم اولین بار تماس تصویری برقرار کردم. در حالیکه رو زمین اتاقم لم داده بودم و پشتم از این پشتی قدیمیا بود و دورم سیم شارژر و ظرف غذا. با تیشرت و موهای افشون. وای وای وای:))

منی که عمرا راضی نمیشدم دوباره تماس گرفتم و این بار چقد قشنگ نگاهم میکرد. یه کم حرف زدیم که البته طبق معمول اون حرف میزد من گوش میدادم.

بعد زودتر قطع کردیم.

بعد منتظر بودم پیام بده میترسیدم از عکسهام زشت تر باشم یا بدتر از اون خسته کننده به نظر بیام. احتمال میدادم این حس متقابله پس صبر کردم. چه خوب که صبر کردم.

۰ ۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان